خالق این اثر در مسابقه استعدادهای ون گوگی که در ایتالیا برگزار گ
سلام ای بی وفا ، ای بی ترحم
سلام ای خنجر حرفای مردم
سلام ای آشنا با رنگ خونم
سلام ای دشمن زیبای جونم
بازم نامه می دم با سطر قرمز
آخه این بار شده من با تو هرگز
نمی خوام حالتو حتی بدونم
تعجب می کنی آره همونم
همونی که زمونی قلبشو باخت
همون که از تو یک بت ، یک خدا ساخت
همونی که برات هر لحظه می مرد
که ذکر نامتو بی جون نمی برد
همونم که می گفتم نازنینم
بمیرم اما اشکاتو نبینم
همون که دست تو ، مهر لباش بود
اگه زانو نمی زد غم باهاش بود
حالا آروم نشستم روی زانوم
ولی دیگه گذشت اون حرفا ، خانوم
تعجب می کنی آره عجیبه
می خوام دور شم ازت خیلی غریبه
خیال کردی همیشه زیر پاتم ؟
با این نامردیات بازم باهاتم ؟
برات کافی نبود حتی جوونیم
تموم شد آره گم شد مهربونیم
دیگه هرچی کشیدم بسه دختر
نمی بینیم همو این خوبه ، بهتر
دیگه بسه برام هر چی کشیدم
فریبی بود که من از تو ندیدم ؟
دروغی هست نگفته مونده باشه ؟
کسی هست تو خیال تو نباشه ؟
عجب حتی دریغ از یک محبت
دریغ از یک سر سوزن صداقت
دریغ از یک نگاه عاشقونه
دریغ از یک سلام بی بهونه
نه نفرینت چرا ، این رسم ما نیست
اگر چه این چیزا درد شما نیست
گل بیتا چرا اخمات توهم شد؟
چیه توهین به ذات محترم شد ؟
دیگه کوتاه کنم با یک خدافظ
که عشق ما رسید به سد هرگز
عید آمد و ما خانه ی خود را نتکاندیم گردی نستردیم و غباری نستاندیم از بیدلی آنرا ز در خانه براندیم ما آتش اندوه به آبی ننشاندیم پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم و اصحاب جوان را نه یکی بوسه ستاندیم سالی سپری گشت و ترا ما نپراندیم ما این خرک لنگ زجویی نجهاندیم بستیم و جز افسانه ی بیهوده نخواندیم مسکین من و دل در خم یک زاویه ماندیم عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم
دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز
هرجا گذری غلغله ی شادی و شور است
آفاق پر از پیک و پیام است، ولی ما
احباب کهن را نه یکی نامه بدادیم
من دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر
صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند
ماننده افسونزدگان، ره به حقیقت
از نه خم گردون بگذشتند حریفان
طوفان بتکاند مگر "امید" که صد بار
saraasade86@yahoo.com
پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از آن شما نیست . . .
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . . .
نوروز ???? بر شما مبارک